جیک جیک مستونت بود، فکر زمستونت نبود!
زمستانِ سرد امتحانها که سروکلهاش پیدا میشود، خیلیها حکایت آن گنجشک بیچاره را پیدا میکنند و اگر شانس بیاورند میتوانند امتحانها را با تقلب و ابزارهای مناسب و نامناسب (!)، دوام بیاورند و این زمستان مردافکن را رد کنند.شب امتحان
روایت است شب امتحان از هزار شب بهتر است! دیگر سر و صدا، خواب و هزار بهانه موجه و غیرموجه داشته باشید، باز با تمام وجود تا صبح پای کتاب میمانید. با تمام انرژی، تمرکز، توان و با ابزارهای خوابزدایی مینشینید پای همان کتابهایی که قبلا حال خواندنش را نداشتید. میزان پیچاندن مطالب هم با نزدیک شدن به صبح رابطه مستقیم دارد و تازه میشود با جمله «خوب اینو که بلدم...اونم که...» وجداندردهای موضعی را هم کاهش داد. البته در میان دانشجوها شایعتر است که تا جایی که نمره پاس شدن تضمین شود، بیدار ماندن طول میکشد. شاید بشود در دانشگاه تعداد معدودی از امتحانها را زیرسبیلی رد کرد، اما درسهای تخصصی که حتی بهاصطلاح «کتابباز» هستند، حالتان را میگیرند. ناگفته نماند که حتی در دانشگاه هم میشود با این متد دیرینه(!) درسها را پاس کرد و خیلی شیک و تمیز مدرک هم گرفت. اما تنها دانشی که برایتان باقی میماند رسوبات ذهنیتان است، یعنی آن درسهایی که خوب فهمیدید و در سوال حل کردنشان استاد شدهاید. یک مفهوم با حداقل سه بار تکرار در دوره زمانی مختلف میتواند در خاطرتان بماند. این متد به دانشگاه هم ختم نمیشود و شما را یک آدم دقیقه نودی بار میآورد؛ همانقدر که احتمال گلزدن دارد، احتمال گلخوردن هم هست!
نگاهت را از من بگیر، برگهات را نه!
یکی از ابزارهای دیرینه امتحان، تقلب است و با شیوههای متنوعی همراه با پیشرفت تکنولوژی جلو میرود. اما مرسومترین شیوهاش نگاه دزدکی به برگه بغلدستی است. راستش اسم آن دزدی هم نیست، چون شما چیزی از بغلدستی کم نمیکنید، بیشتر دارید از خودتان دزدی میکنید و خودتان را از چیزی محروم میکنید که میگویند طعم شکست و ندانستن! وارد دانشگاه هم که بشوید تقلب با متدهای پیشرفتهتری ادامه پیدا میکند؛ تازه مسیرش هم هموارتر میشود. پایاننامهتان را هم بعد از چهار سال تقلب در امتحانات، میدهید کسی انجام میدهد و خیلی راحت تحویل میگیرید. اگر فکر میکنید بعد از آن دوره تقلب به پایان رسیده، سخت در اشتباهید. در مصاحبههای کاری، جلسه خواستگاری(!)، محل کار و حتی در هنگام مرگ هم میشود کلی تقلب کرد. البته از سیستم آزمون شب قبر اطلاعاتی در دست نیست، اما خواستن توانستن است! حالا در نظر بگیرید که اصلا بیایند سر تمام امتحانات بگویند ما کاری به کار شما نداریم، هرچهقدر میخواهید تقلب کنید! همه هم با معدلهای خوب هر مدرکی که میخواهند میگیرند. به نظرتان سر این آدمهای متقلب چه میآید؟ اگر با یک مسئلهای مواجه شوند که قبلا کسی حلش نکرده، از کجا و از چه کسی میتوانند تقلب کنند؟ شاید بگویید: «خوب آن زمان مینشینند فکر میکنند!» مشکل اینجاست که ذهنی که تا به حال فکر نکرده، چطور میخواهد مسئلهای را حل کند که تابهحال کسی حل نکرده!؟
نمره؛ کعبه و مقصود من!
از تمام بدوبدو کردنها فقط یک نامه اعمال یا همان برگه امتحان میماند و یک نمره! نمره گرفتن هم به دانش شما، حال استاد، رابطه استاد با شما، میزان بافتن و درهم یا تمیز نوشتن بستگی دارد. کنکور اولین جایی است که همان فاکتور اول، یعنی دانش میآید وسط و جواب آخرتان مهم میشود. البته این سیستم جواب آخر حتی تا سه رقم بعد از اعشار(!) در خیلی از درسهای دانشگاهی (مخصوصا بچههای فنی- مهندسی) همچنان کار میکند؛ برای همین هم هست که استاد سهسوته برگه تصحیح میکند. درست مثل دبیرستان حتی چندین برابر بیشتر. یک فاکتورطلایی به اسم رابطه استاد با شما هم هست که آن را باید با پاچهخواری و شیرینزبانی در طول ترم بهدست بیاورید و نشان دهید دانشجوی درسخوانی هستید. آویزان شدن و قدرت بیان بالا هم بعد از دادن نمرهها خیلی تاثیر دارد؛ بالاخره تعداد اقوام مرده، شرایط بد اقتصادی، سیل و سایر بلایای طبیعی و غیرطبیعی هم به کمک شما میآیند.
بالاخره نمره هم میگیرید یا رتبه کنکورتان هم میآید و آخرش هم فارغالتحصیلی از راه میرسد. حالا فکر میکنید نمره دانشی که حداقل 16 سال کسب کردهاید چقدر است؟
شعار نمیدهم که نمره مهم نیست، اتفاقا خیلی هم مهم است. وقتی وسیله ارزشیابی نباشد، از کجا معلوم میشود چه کسی راه درست میرود و چه کسی بیراهه!؟ تنها سیخونکی که قبل از امتحانات میخواهم به پهلوی مبارکتان بزنم این است که بد است اگر بدانیم 4 نمره منحرف شدهایم ولی بدتر آن است که ندانیم راه کجمان چند نمره بوده و ندانیم چهقدر راستش کنیم.
- ۹۴/۱۰/۲۶