شاید برایتان خنده دار باشد اما این مطلب را تا پایان مطالعه کنید: آموختن حدس زدن، بخش مهمی از آموزش است. آموزش چیست؟ آه، این سوال همیشگی...! در دوران باستان، آموزش شامل یادگیری برخی از موضوعات مهم «هنری» مانند؛ چگونه خوب صحبت کردن، چگونه خوب رفتار کردن، چگونه امور را بخوبی اداره کردن، بود و برای انجام این مهم، فرد می بایست چیزهایی از قبیل؛ وقایع، ایده ها، ضرب المثل ها، حکمت،نشانه ها و غیره را می شناخت و هر قدر که شخصی بیشتر از این امور می دانست، بهتر می توانست آن شکل از آموزش را نشان دهد.
از آنجا که جهان بیش از پیش پیچیده شد، مقدار موارد دانستن افراد نیز رو به رشد گذاشت. قبل از اختراع گوگل و ویکیپدیا، آموخته های فردی، به شدت، بستگی به توانایی های حافظه فرد و نوع استفاده از وقایع و دانش در جهت انگیزه های او داشت. اما با پیشرفت تمدن بشر، دلیل به عنصر اساسی در بسیاری از موارد زندگی تبدیل گشت. بدین ترتیب آموزش منطبق بر منطق سخت، تفکر انتقادی و توانایی تولید ایده های جدید و راه حل ها از دانش موجود شکل گرفته است. حفظ کردن و بخاطر سپردن به واژه های کثیف تبدیل شده اند و حافظه به عنوان یک راه ساده برای دانستن چیزها بدل گشته است. در واقع آموزش به یک ترکیب بالاتر از مهارت بدل گشته که امروزه بیش از هر چیز دیگری به آن نیاز است.
اغلب دانش آموزانم هنگامی که از آنها می خواهم برای جواب به سوالم حدس بزنند، حیرت زده می شوند. حالت صورت آنها و کلماتی که از لب هایشان خارج می شود، به روشنی گویای این سوال است که آیا شما از ما در مورد یک موضوع تکنیکی_ علمی در یک دانشگاه معتبر، می خواهید که جواب را حدس بزنیم؟ بله، در واقع نه تنها از آنها می خواهم که حدس بزنند، بلکه می خواهم تلاش کنم تا اهمیت این مهارت را به آنها ثابت کنم و آن را به آنها آموزش دهم.
برای اولین بار، یک فیزیکدان ایتالیایی_ امریکایی برنده جایزه نوبل،« انریکو فرمی» این مهارت را در میان دانشجویانش، محبوب کرد.او سوالاتی را مطرح کرد از قبیل؛ چه تعداد تنظیم کننده پیانو در شهر شیکاگو وجود دارند؟ یک اردک چه مسافتی را می تواند پرواز کند؟ واضح است که این سوالات به هیچ وجه با علم و آموزش ارتباط نداشتند. پاسخ دقیق به این سوالات، به عنوان حدس تخمینی و یا محاسبات تخمینی شناخته شده است.
هنر حدس زدن
چرا آقای فرمی می خواست که دانشجویانش توانایی جواب به چنین سوالاتی را داشته باشند؟ چرا حدس تخمینی یک مهارت مهم به حساب می آید؟ من به دانشجویانم که بیشتر آنها رشته های مهندسی می خوانند، می گویم هنگامی که یک ایده یا پروژه دارند و مایل به پیشنهاد دادن به سرپرست خود هستند، یا اگر یکی از اعضا برای آنها پیشنهادی داشت؛ بهتر است که توانایی برآورد سریع هزینه، امکان سنجی مناسب، زمان بندی مورد نیاز و اشکالاتی از این قبیل را داشته باشند. علاوه بر این؛ در صورتی که مایل باشند مقامات مافوق خود را برای نیازهای پروژه های خود متقاعد کنند، آنها باید توانایی نشان دادن اعداد ساده و قانع کننده را به تعدادی از تصمیم گیران امر داشته باشند. برای نمونه؛ شخص باید توانایی برآورد تخمینی آب از دست رفته در رودخانه ای که فاقد سد است را داشته باشد ، یا مقادیر اوقات تلف شده توسط رانندگان و عابران و کارمندان به دلیل نبود برخی از سازه های شهری را و مواردی از این دست . یک سوال ساده و مورد علاقه من برای دانشجویان، محاسبه برآورد مقدار هزینۀ تلف شده توسط آنان برای فرار از کلاس هایی است که والدین آنها برای یک ترم پرداخت کرده اند!
بخشی از مشکل این است که برای انجام یک برآورد خوب، نیازمند برخی وقایع علمی است که ممکن است به راحتی در دسترس نباشد و در اینجاست که مهارت «آموزش حدس» به عنوان یک ابزار مهم، یک نقش اساسی ایفا می کند. در مقابل؛ هنگامی که یک دانشجو یا یک مهندس مایل به نمایش نتیجه محاسبات خود به من باشد، او می باید به سرعت توسط حدس تخمینی قادر باشد مطلبش را اثبات کند. در اینجاست که ترکیب برخی دانش های اساسی، مهارت های ذهنی و تفکر انتقادی باعث می شود که شخص هوشمند در عصر امروز از وقایع در دسترس به سرعت استفاده کند.
حال، قبل از نتیجه گیری، به من اجازه دهید که چند سوال جالب از حدس تخمینی از شما بپرسم؛
در حال حاضر چند نفر در جهان مشغول صحبت با تلفن های همراه خود هستند؟
ضایعات روزانه پلاستیک در ایالات متحده عربی چه مقدار است؟
اگر یک هواپیما دو ساعت تاخیر داشته باشد، در حدود چه مقدار پول تلف می شود؟
انیشتین یکبار گفت: «همه چیز باید به مقدار متناسب ساده شود، ولی نه ساده تر از آن.» منظور او از این گفته این است که انسان باید بتواند مسائل را برای حل کردن، به اندازه کافی، ساده کند. ساده سازی نباید عناصر مهم مانند؛ وقایع علمی کلی، مهارت های منطقی ذهنی و تفکر انتقادی را فدا کند. نیاز ما ادغام این کار به طور کامل با رویکرد آموزش است.