عناصر انجام دادن و بازخورد از اجزاء اساسی یادگیری موفقیت آمیز است، اما دو مورد دیگر نیز وجود دارد که لازم است مدنظر قرار گیرد. این دو مورد از طریق سئوال دربارۀ تجربیات بدون موفقیت به راحتی مشخص می شود:
توضیح دهید که مرتکب چه اشتباهی شده اید.
جواب این سئوالات پیچیده است. اما یک الگوی کاملاً مشخصی را به دست می دهد. در ابتدا، معمولاً بعضی از پاسخ دهندگان جوابهایشان را به وجود اشتباه در اصول «انجام دادن» و «بازخورد» که قبلاً ذکر شد ارتباط می دهند، به عنوان مثال: 1-فقدان تمرین 2-بازخورد نامناسب. اما باید به عوامل بیشتری که در پاسخ های اکثر افراد پیدا می شود، توجه کرد:
از قبیل:
1-فقدان انگیزه
2-ترس از شکست
3-ندانستن ارزش انجام دادن آن
4-فقدان زمان لازم برای درک آن
5-عدم آگاهی و شناخت قبل از شروع به کار
موارد مذکور به دو اصل دیگر یادگیری موفقیت آمیز احتیاج دارد: «نیازمندی،» و «جذب و درک» که هر کدام را مختصراً مورد بررسی قرار می دهیم:
الف. نیازمندی
اگر کسی فاقد انگیزش لازم باشد احنمال ندارد که یادگیری موفقیت آمیز برای وی اتفاق بیفتد زیرا یادگیری موفقیت آمیز مستلزم مقداری انگیزش است. با وجود این، انگیزش کلمۀ سرد و بی روحی است و روانشناسان بیشتر از افراد دیگر از آن استفاده می کنند. اما «نیازمندی» نسبت به انگیزش، انسانی تر است. زیرا که همۀ معانی نیاز و کمبود را می دانند و همچنین «نیازمندی» به چیزی بیشتر از انگیزش صرف اشاره می کند، و دقیقاً در مرکز احساسات و امیال انسانی قرار دارد. وقتی یک چنین احساسی قوی در کار باشد به یادگیری کمک می کند و به نتایج بی نظیر و قابل ملاحظه ای می انجامد. با رضایت خاطر، همیشه از این مسئله در تعجب بوده ایم که چگونه اشخاص زرنگ وقتی که واقعاً می خواهند کاری را انجام دهند معمولاً خوب از عهدۀ آن برآیند.
ب. جذب و درک این موضوع دربارۀ ادراک تجربۀ یادگیری، همچنین دربارۀ ادراک بازخورد دریافت شده از دیگران است. جذب مربوط است به
(1) مرتب کردن مطلب مهمی که یادگرفته شده، (2) استخراج عقاید اصلی از اطلاعات زمینه (3) چیدن موضوعات و مطالب در دورنمای جالب، (4) و به طور کلی جذب یعنی ایجاد یک نوع حس مالکیت نسبت به آنچه که یادگرفته شده است.این کلمه از نظر معنی جدا از کلمه ای است که روانشناسان به عنوان «تفکر» مطرح می کنند.